*ابر تیره می بارد روی دریای هراس انگیز*

چشمها را باید شست.جور دیگر باید دید...

*ابر تیره می بارد روی دریای هراس انگیز*

چشمها را باید شست.جور دیگر باید دید...

هفت امشاسپند زرتشت

                                             

در دوران ساسانی ظرف‌های زیبای چینی از چین وارد ایران شد و به همین دلیل چینی نام گرفت. برای تفاوت گذاشتن بین ظرف‌های چینی و فلزی، آن‌هایی که ساخت فلز بودند سینی نامیده شدند و آن‌ها که از کایولین ساخته شده بودند چینی نام گرفتند. عدد هفت از هفت امشاسپند در دین زرتشتی (اورمزد، وهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندامذ، خورداد و اَمُرداد) گرفته شده و به نام هفت امشاسپند، هفت سینی یا بشقاب چینی را از قند و شکر و شیرینی پر می‌کردند و بر سر سفره می‌گذاشتند.

زرتشتیان در سفره‌ی هفت سین آینه را در مقابل شمع روشن قرار می‌دهند تا روشنایی بیشتر شود که نشانه‌ی احترام به آتش است. تخم مرغ نمایانگر زاد و ولد و زایش است که همیشه در سر سفره وجود داشته است. سیر به عنوان دارو و ماده‌ای برای گندزدایی و پاکیزگی، سکه به نماد سرمایه و ثروت، سنبل گُلی که عطرش نغمه‌ی آمدن بهار می‌دهد و سبزه به نماد تولدی دوباره و شروع زندگی همیشه بر سر سفره بوده و بعضی از زرتشتیان سه قاب سبزه به نماد اندیشه‌ی‌ نیک، گفتار نیک و کردار نیک در سفره قرار می‌دهند. از دیگر چیزهایی که بر سر سفره‌‌ی ایرانیان بوده نان به نماد فراوانی، شیر تازه به نشان غذای نوزادی که تازه متولد شده و شمعدان که شمع‌ها را به احترام آتش روشن می‌کردند می‌توان نام برد.

ماهی، سیب، سنجد و سمنو همگی سَمبل‌های باروری است.

سیب سرخ

برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال

بنگر،بنگرکه چگونه می افتی

چون برگ زرد یا سیب سرخ؟؟؟

چند کلام...

  چند کلامی از یک رفیق:...:             

تو، انسانی نیستی که طعم معنویت را می چشد. تو عین معنویتی، که طعم انسان بودن را    می چشد 

فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد فردا با وعده هایش مرا خواب کرد . وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود.

لحظه ها را به سرعت گذروندیم تا به خوشبختی برسیم غافل از اینکه خوشبختی همون لحظه هایی بود که گذروندیم.

 و...

نرو

                                   

                                            

نیاز

                                     

نم بارون...

وقتی نمی بارون می زنه وعطر گلها همه جا رو پرمی کنه

وقتی کودکی باچشمان پاک وقشنگش به من نگاه می کنه

اون لحظه است که وعده با تو بودن رو بالاتر از وعده بهشت خدا می خوام

وقتی گلها از خواب ناز غنچه بودن بیدار می شن

وقتی نوای سازی به دلم می شینه

باورکن

او لحظه است که بیشتر از همیشه دوست دارم

باورکن ، دوست دارم....

                                                           ..... تقدیم به هرکی که دوسش دارم.....